در پرتو استاد
مقالات
نوشته های ادبی
امام و رهبری
آلبوم تصاویر
![]() در پرتو استاد
مقالات نوشته های ادبی امام و رهبری آلبوم تصاویر ![]() ![]() ![]() |
[ برگشت به صفحه اصلی | انتخاب موضوع جدید ]
تاریخ: پنجشنبه، 11 دي ماه، 1348
دسته: ع
بازدید: 1613
لطايف عارفانه استاد يعقوب قمري شريف آبادي: حروف (ع) برگرفته از كتاب (لطايف عارفانه) و كتاب (زن طائر فردوس يا ساحر دوزخ) نكته: لطايفي كه داراي علامت ( * ) ستاره هستند برگرفته از كتاب (زن طائر فردوس يا ساحر دوزخ) مي باشند و لطايفي كه اين علامت را ندارند برگرفته از كتاب (لطايف عارفانه) هستند.
نكته هاي معنوي و كلمات حكيمانه استاد عابد 492. عابدي كه مدتي از عبادتگاه خود دور شود، مانند صاحبخانهاي است كه مدتي از خانه خود دور شود.
عابدان جاهل 177. عارفان عاشق، شاهدان عاقلاند که بر اعمال عابدان جاهل آگاهاند
عادت بدگويي 333. علت بدخُلقی در پیری، عادت بدگویی در جوانی است.
عارف 4. چنانچه عقل به کمال برسد، مولودی به نام عشق تولد مییابد و چون عشق به کمال نایل شود، عارف به حقیقت خود واصل گردد. 5. همانگونه که عوالم هستی از اسفل سافلین تا اعلی علیین به همدیگر مرتبط میباشند، عوالم انسانی هم از جمادی تا وجه نورانی مرتبط میباشند. پس عاقل باشیم تا عاشق باشیم و عاشق باشیم تا عارف باشیم و عارف باشیم تا به جمال بینهایت واصل گردیم. 6. آنان که عاقلاند، عالماند. آنان که عاشقاند، عارفاند و آنان که فانیاند، شاهدند. 32. عارف به كسي گويند که دشوارترین کلمات عرفانی را با سادهترین زبان بیان کند. 226.انسان هر چه عارفتر، ساکتتر؛ همچنانکه انسان هر چه جاهلتر، پُر حرفتر ميباشد. 237. آن که جایگاه خود را بداند، عالِم است و آن که جایگاه خدا را بداند، عارف است. 377. هنرمند واقعی عاشق است، عاشق واقعی عارف است و عارف واقعی شاهد است. 689. عارف اگر فقيه نباشد، به شريعت الهي آسيب ميرساند و همچنين فقيه اگر عارف نباشد، به معرفت رحماني صدمه ميزند. 763. عارف به توسط عشق، نفس خود را به فنا ميرساند؛ عالِم به توسط عقل، جسم او را به فنا ميرساند. 931. فرق بين صوفي و عارف آن است كه صوفي در نهان و عارف در عيان است. 1163. همانطور که عالِمْ صورت زیبا را تشخیص میدهد، عارف نيز سيرت زیبا را تشخیص میدهد. 1169. همانگونه که سیر خورشید به ماه و سیر ماه به ستارگان ميباشد، سیر عالِم به عارف و سیر عارف به مقربان میانجامد. 1224. وجد و سُرور برای عارف، و کشف و شهود برای سالک میباشد. * - آن که جایگاه خود را ببیند، عاقل است و آن که جایگاه لیلی را ببیند، عارف است و آن که جمال لیلی را ببیند، عاشق است. و آن که لیلی، جمال او را ببیند فانی است. * - عالم، واقف به حقایق راه ممات و عارف، واقف به حقایق راه حیات میباشد. * - همان گونه که زنبور عسل، عسل شفابخش خود را از باغ و از شهد گلها برای آدمیان فراهم میکند و نه برای جانوران، انسان عارف هم معارف شفابخش خود را از بهشت و از وجه حُوران برای آدمیان فراهم میکند و نه برای حیوانات. * - عارفترین عارفان، عارفی میباشد که دشوارترین کلمات عرفانی را با سادهترین زبان بیان کند.
عارفان 582. هويت جاهلان شناسنامه، هويت عالمان كتابخانه و هويت عارفان شفاخانه آنان ميباشد. 747. عالمان، عاقلان روزند. عارفان، عاشقان شب ميباشند. 1116. عارفان، همانند ماهيان آزاد از تيرگي رودخانهها به زلالي چشمهسارها رواناند.
عارفان ابرار 23. اربابان بوستان، مقربان فانیاند. باغبانان گلزار، عارفان ابرارند. کشاورزان کشتزار، عالمان الباباند. مقربان رحیمی، دسته گُلاند. عارفان رحمانی، مست گُلاند. عالمان الهی، برگ گُلاند.
عارفان رحماني 23. اربابان بوستان، مقربان فانیاند. باغبانان گلزار، عارفان ابرارند. کشاورزان کشتزار، عالمان الباباند. مقربان رحیمی، دسته گُلاند. عارفان رحمانی، مست گُلاند. عالمان الهی، برگ گُلاند.
عارفان سحرخيز 779. جمال مهدي(ع) همانند ماه در شب براي عارفان سحرخيز قابل رؤيت ميباشد. 1205. عارفان نسبت به عالمان در مسالمت، و عالمان نسبت به عارفان در مخالفتاند.
عارفان عاشق 142. جویندگان حق، عالمان عاقلاند. یابندگان حق، عارفان عاشقاند. بینندگان حق، سابقان باقیاند. 177. عارفان عاشق، شاهدان عاقلاند که بر اعمال عابدان جاهل آگاهاند.
عارف كامل 1188. دوست مهربانی که او را دشمنش میدارند، عارف کامل است.
عارف واقعي 377. هنرمند واقعی عاشق است، عاشق واقعی عارف است و عارف واقعی شاهد است.
عاشق 5. همانگونه که عوالم هستی از اسفل سافلین تا اعلی علیین به همدیگر مرتبط میباشند، عوالم انسانی هم از جمادی تا وجه نورانی مرتبط میباشند. پس عاقل باشیم تا عاشق باشیم و عاشق باشیم تا عارف باشیم و عارف باشیم تا به جمال بینهایت واصل گردیم. 6. آنان که عاقلاند، عالماند. آنان که عاشقاند، عارفاند و آنان که فانیاند، شاهدند. 142. جویندگان حق، عالمان عاقلاند. یابندگان حق، عارفان عاشقاند. بینندگان حق، فانیان باقیاند. 163. هنگامی عاشق به معشوق عشق میورزد که معشوق نسبت به عاشق عشق ورزیده باشد. 168. عاشق میتواند با يك نگاه به معشوق، در ژرفای حقیقت غرق گردد. 332. عاشق نسبت به معشوق همانند پروانه نسبت به گل است كه با سماعش زیبايی را مییابد. 354. من جاهلم يا عاقلم یا عاشقم؟ هر چه هستم، همدرد دوست هستم. 377. هنرمند واقعی عاشق است، عاشق واقعی عارف است و عارف واقعی شاهد است. 545. عاشق توسط وجه و پروانه به واسطه شهد، به زيبايي دست مييابند. 564. همانگونه كه بلبل با گُل همراه است، عاشق هم با جمال همراه ميباشد. 631. هرگاه معشوق بر جايگاه عاشق فرود آيد، عاشق فاني و معشوق باقي ميگردد. 634. زماني عاشق نسبت به معشوق از وسواس رها ميشود كه به زندگي گذشتهاش توجه كند. 714. عشق براي عاشق، حقيقتي است كه ناممكن را ممكن، و ممكن را ناممكن ميسازد. 790. شريعت و معرفت همانند آفتاب و مهتاب است كه توسط شمس درخشنده عقل و ماه تابنده عشق در عاقل و عاشق ميدرخشد. 864. همانگونه كه زمين در مقابل خورشيد بهشت است، معشوق در برابر عاشق بهشت ميباشد. 974. عاشق، روح حياتبخش را از قلب معشوق به قلب خود جاري ميكند. 1008. همانگونه که آهن توسط مغناطیس جاذبه پیدا میکند، عاشق توسط معشوق روح پیدا میکند. 1056. دنيا و آخرت، حقايقي است كه هر كس به هر كدام از آن عاشقتر باشد، آگاهتر ميگردد. 1132. عاشق از طريق معشوق جمالش را جميل مينمايد. 1187. عاشق، بهشت رحمان را در سرزمین دل معشوق مييابد. 1190. عاشق، با اتصال به معشوق، بهشت نورانی ملكوتش را در جهنم ظلمانی مُلک نمایان ميكند. * - آن که جایگاه خود را ببیند، عاقل است و آن که جایگاه لیلی را ببیند، عارف است و آن که جمال لیلی را ببیند، عاشق است. و آن که لیلی، جمال او را ببیند فانی است. * - عشق به منزلهء گُل از خار است. عاشق به منزلهء پروانه در حال است. *- عشق، تجلیبخش روح است در عاشق. عشق عاشق به معشوق، نیازمندی روح است در عاشق. عشق معشوق به عاشق القا کنندهء روح است در عاشق. *- لمس کردن عاشق، معشوق را در مرآت دل، آن چنان عاشق را از عشق مجازی متنفر می نماید که در دنیا همه را همچون خواهر و برادر خود میداند. * - مثال عاشق وارسته، مثال فلز گداخته میباشد که اگر در دست داوود آهنگر قرار گیرد، با چکش خوف و ترس آن چنان ماهرانه شکل میدهد که محصولی خالص همچون سلیمان نبی به دست میآید. * - معشوق از بین خاک طلا و شمش طلا و جواهر، تنها جواهر را از عاشق میپذیرد. پس در آتش معشوق، همچون جواهر، زیبا گردیم.
عاشقان 51. براي لقاي معبود، عاقلان وضوي عقل، عاشقان وضوي عشق، و فانيان وضوي فنا ميگيرند. 595. سيماي مهرويان براي صابران، نصرت، و سيماي اوليا براي عاشقان، معرفت ميباشد. 1099. همانگونه كه ابرهاي بهاري براي نباتات آب ميباشند، اولياي رحماني نيز براي عاشقان كوثر ميباشند. 1240. همانطور که هنرمندان در بین آثار هنری خود بیشترین توجهشان به زيباترین آثارشان میباشد، مقربان نیز در بین عاشقان خود بیشترین توجهشان به نيكوترین عاشقانشان میباشد.
عاشقان پاكباخته 695. دنيا كاروانسرايي است كه كاروانيانش عاشقان پاكباخته و ساربانانش مقربان راهيافته ميباشند.
عاشقان شب 747. عالمان، عاقلان روزند. عارفان، عاشقان شب ميباشند.
عاشق واقعي 377. هنرمند واقعی عاشق است، عاشق واقعی عارف است و عارف واقعی شاهد است.
* عاشقانه - انسانها همانند سنگهای پراکندهء منظومهء شمسی میباشند که در اثر گردش زمین به دور خورشید، قلیلی از آنها به عنوان شهاب سنگ به زمین هبوط میکنند. چنانچه هر سنگی از سنگهای آلوده و پراکنده ارادهء هبوط به این سیارهء سبزینه را داشته باشد، باید بداند که کفارهء سلامتی از گناهانش پاک شدن در شعلهء سوزندهء جوّ زمین است. خضران طریقت همچون زمینی سبزینه و بهشتی هستند که در طواف عاشقانه خود به دور شمس الهی، از اطرافشان گیرندهء سنگهای جن و انس برای نیل آنها به وجه مهتابگونهء ملائکه و روح و بندگیشان در سرزمین بهشتی خود میباشند.
عاقل 5. همانگونه که عوالم هستی از اسفل سافلین تا اعلی علیین به همدیگر مرتبط میباشند، عوالم انسانی هم از جمادی تا وجه نورانی مرتبط میباشند. پس عاقل باشیم تا عاشق باشیم و عاشق باشیم تا عارف باشیم و عارف باشیم تا به جمال بینهایت واصل گردیم. 6. آنان که عاقلاند، عالماند. آنان که عاشقاند، عارفاند و آنان که فانیاند، شاهدند. 142. جویندگان حق، عالمان عاقلاند. یابندگان حق، عارفان عاشقاند. بینندگان حق، فانیان باقیاند. 203. عاقل به کسی گویند که پرنده افکارش در روشنایی روز و طائر احوالش در تاریکی شب به پرواز درآید. 231. عاقل به کسی گویند که نیازمند به معارف رحمان باشد. 354. من جاهلم يا عاقلم یا عاشقم؟ هر چه هستم، همدرد دوست هستم. 790. شريعت و معرفت همانند آفتاب و مهتاب است كه توسط شمس درخشنده عقل و ماه تابنده عشق در عاقل و عاشق ميدرخشد. * - آن که جایگاه خود را ببیند، عاقل است و آن که جایگاه لیلی را ببیند، عارف است و آن که جمال لیلی را ببیند، عاشق است. و آن که لیلی، جمال او را ببیند فانی است.
عاقلان 51. براي لقاي معبود، عاقلان وضوي عقل، عاشقان وضوي عشق، و فانيان وضوي فنا ميگيرند.
عاقلان ابرار 273. حقایق غیب براي عاقلانِ ابرار نمایان است.
عاقلان روز 747. عالمان، عاقلان روزند. عارفان، عاشقان شب ميباشند.
عاكفان سفينه عرش 655. فرشتگان ظاهر، ابرارند كه عاكفان سفينه عرش و تسبيحگويان حمد پروردگارشان بر درياي عشق ميباشند.
عالِم 6. آنان که عاقلاند، عالماند. آنان که عاشقاند، عارفاند و آنان که فانیاند، شاهدند. 65. دنیا، دبیرستان علم و هنرستان عمل است. کثیری توسط علم، عالم به گفتارند و قلیلی به واسطه عمل، عامل به كردارند. 237. آن که جایگاه خود را بداند، عالِم است و آن که جایگاه خدا را بداند، عارف است. 287. منزلگاه جاهلان، قبرستان است. چنانچه عالمی در خانه جاهلی باشد، همانند زندهای است که در قبر مردهای باشد. 677. همانگونه كه ماه كامل با كوچك كردن خود و كمرنگ نمودن مهتابش به طرف خورشيد روانه ميشود، انسان كامل هم با كوچك كردن خود و كمرنگ نمودن معارفش به سمت عالِم روانه ميگردد. 763. عارف به توسط عشق، نفس خود را به فنا ميرساند؛ عالِم به توسط عقل، جسم او را به فنا ميرساند. 1085. همانگونه كه خورشيد توسط نورش يابنده ماه و ستارگان ميباشد، عالِم هم به واسطه عِلمش يابنده مؤمن و مقربان ميباشد. 1163. همانطور که عالِمْ صورت زیبا را تشخیص میدهد، عارف نيز سيرت زیبا را تشخیص میدهد. * - عالم، واقف به حقایق راه ممات و عارف، واقف به حقایق راه حیات میباشد. * - عالم دو گونه است: عالم ظاهری و عالم باطنی. علم و قدرت هم دو گونه است: علم و قدرت ظاهری و علم و قدرت باطنی. همانگونه که صاحبان علوم و قدرتهای ظاهری، معالم و قدرتهای خودشان را بر اساس زمان پیش میبرند، صاحبان علوم و قدرتهای باطنی هم باید معارف و توانمندیهای خودشان را بر اساس زمان پیش ببرند.
عالَم 907. خداوند پس از آفريدن سه عالم، در عالم چهارم صورت خود را آشكار نمود.
عالَم ارواح 117. اگر میدانستیم که در عالم ارواح جلوههای لطیف ملکوتیان حضور دارند و اگر میدانستیم که دنیا جنگل درندگان و دوزخ جنبندگان است و یا اگر میدانستیم که در دنیا از مجرمین هستیم و به واسطه جرم به زندان میافتیم، هیچگاه به خود اجازه نمیدادیم که در دنیا طرفة العینی آزاد و از محدوده اولیای الهی دور باشیم. 234. نور رحمان از عالم انوار، عریان نازل میشود تا در عالم ارواح روح قدسی را همچون لباسی مقدس بر قامت خود انتخاب و بسان بُراقی تیزرو به سوی جمال بینهایت در عوالم لطافت عروج کند.
عالَم امر 635. نور در ذات از عالم امر، و روح در صفات از عالم خلق ميباشد.
عالمان 747. عالمان، عاقلان روزند. عارفان، عاشقان شب ميباشند. 785. خداوند در قوس نزولي براي عارفان، مشهود و براي عالمان، مستور ميباشد. 1205. عارفان نسبت به عالمان در مسالمت، و عالمان نسبت به عارفان در مخالفتاند.
عالمان الباب 23. اربابان بوستان، مقربان فانیاند. باغبانان گلزار، عارفان ابرارند. کشاورزان کشتزار، عالمان الباباند. مقربان رحیمی، دسته گُلاند. عارفان رحمانی، مست گُلاند. عالمان الهی، برگ گُلاند.
عالمان الهي 23. اربابان بوستان، مقربان فانیاند. باغبانان گلزار، عارفان ابرارند. کشاورزان کشتزار، عالمان الباباند. مقربان رحیمی، دسته گُلاند. عارفان رحمانی، مست گُلاند. عالمان الهی، برگ گُلاند.
تاریخ: پنجشنبه، 11 دي ماه، 1348
دسته: ع
بازدید: 1413
* عالم انساني - همان گونه که زمین بعد از تحمل فراز و نشیب دو فصل پاییز و زمستان، در فصل بهار، ابرهای بارانی از فضای آسمانی بر سرزمین خاکیاش میبارد و در اندک زمانی به سبزهزار و گلزاری زیبا و معطر مبدل میشود، سالک الی اللّه هم بعد از طی دو وادی پر از رنج و مشقت نباتی و حیوانی، به عالم انسانی نایل میشود و کلمات عرفانی از فضای قلبش بر سرزمین وجودش می بارد و در اندک مدتی به وجهی منوّر و بهشتی معطر مبدل میگردد.
عالمان عاقل 142. جویندگان حق، عالمان عاقلاند. یابندگان حق، عارفان عاشقاند. بینندگان حق، سابقان باقیاند.
عالَم انوار 234. نور رحمان از عالم انوار، عریان نازل میشود تا در عالم ارواح روح قدسی را همچون لباسی مقدس بر قامت خود انتخاب و بسان بُراقی تیزرو به سوی جمال بینهایت در عوالم لطافت عروج کند.
عالم باطن 701. براي سالكان در راه كمال، چهار منزل در عالم ظاهر و سه منزل در عالم باطن ميباشد.
عالم جمادي و حيواني 400. ثروتمندان و شهوترانان، دو گروه متفاوتی هستند که جایگاههای خود را در عالم جمادی و حیوانی برگزیدهاند.
*عالم خواب - خواب، برادر مرگ است. همان گونه که نتیجهء رفتار روزانهء ما در خواب رؤیت میشود، ثمرات اعمال عمر ما هم در مرگ آشکار میگردد. به همان دلیل که در عالم خواب توانایی تشخیص رؤیای خود را نداریم، در عالم مرگ هم توان تشخیص اعمال خود را نداریم.
عالم خلق 635. نور در ذات از عالم امر، و روح در صفات از عالم خلق ميباشد.
*عالم روحانیت - اگر میدانستیم که در عالم روحانیت وجوه مهرویان و جلوههای لطیف و منوّر ملکوتیان حضور دارند و اگر میدانستیم که دنیا جنگل درندگان و دوزخ جنبندگان است و یا اگر میدانستیم که در دنیا از مجرمین هستیم و به واسطهء جرم، مجرم شناخته میشویم و به زندان می افتیم، هیچگاه به خود اجازه نمیدادیم که در عالم دنیا طرفةالعینی آزاد باشیم.
عالَم سوم 934. نقشآفريني الله تا عالَم سوم و نقشآفريني رحمان تا عالَم ششم است. 935. نقشآفريني تا عالم سومْ هنر الله، تا عالم ششم هنر رحمان، تا بينهايت هنر رحيم ميباشد.
عالم ششم 934. نقشآفريني الله تا عالَم سوم و نقشآفريني رحمان تا عالَم ششم است. 935. نقشآفريني تا عالم سومْ هنر الله، تا عالم ششم هنر رحمان، تا بينهايت هنر رحيم ميباشد.
عالم شهود 60. عشق از عالم شهود تا عوالم غیب، مکانهای گوناگونی دارد که هر مکانی از آن همچون لایههای پیاز میباشد. 353. حقایق عالم غیب، در مظاهر عالم شهود است و راه ورود به حقایق غیب، از عالم شهود میباشد. 679. پيغامهاي الهي و نداهاي رحماني از عالم غيب به عالم شهود منتقل گشت. روشها توسط ديدارها و گفتارها، سرشتها را تكميل كرد و در پشت نقاب ظلمت واقعيت صورتها را مخفي كرد. * - عالم غیب، عالم انوار و ارواح است. عالم شهود، عالم اسما و اجسام میباشد. واحدیت، تجلی احدیت است. چنانچه در احدیت، واحدیت غیر ممکن باشد، واحدیت را تجلی محال است. احدیت در عین ازلیت و ابدیت، تجلیگر وحدانیت در جلال و جمال الهی میباشد.
عالم ظاهر 701. براي سالكان در راه كمال، چهار منزل در عالم ظاهر و سه منزل در عالم باطن ميباشد.
عالم غيب 267. آدمیان مانند قطرات باران از دریای وحدت به خشکی کثرت میریزند تا به صورت نباتات گوناگون آشکار شوند و پس از انتقال به عالم غیب، ارواحی گوناگون برای آخرتشان باشند. 679. پيغامهاي الهي و نداهاي رحماني از عالم غيب به عالم شهود منتقل گشت. روشها توسط ديدارها و گفتارها، سرشتها را تكميل كرد و در پشت نقاب ظلمت واقعيت صورتها را مخفي كرد. * - عالم غیب، عالم انوار و ارواح است. عالم شهود، عالم اسما و اجسام میباشد. واحدیت، تجلی احدیت است. چنانچه در احدیت، واحدیت غیر ممکن باشد، واحدیت را تجلی محال است. احدیت در عین ازلیت و ابدیت، تجلیگر وحدانیت در جلال و جمال الهی میباشد.
عالم فرش 653. حقيقت عرش، روح حياتبخش در عالم فرش ميباشد.
عالَم كثرت 147. چهار چیز در عالم کثرت، نشانه وحدت است: خاک، آب، آتش و باد. خاک، پاک کننده مرغ؛ آب، پاک کننده مرغابی؛ آتش، پاک کننده پروانه؛ و باد پاك كننده گُل ميباشد. مرغ به منزله نفس، مرغابي به منزله عقل، پروانه به منزله عشق، و گُل به منزله وجه میباشد. 825. در آن هنگام كه خورشيد عالمتاب، زهره منور خويش را به عنوان امانت به ماه تابانش اهدا فرمود، از او خواست كه به اين نكات مهم گوش فرا دهد: اي ماه عزيز! تو خود آگاهي كه در چه مقام و جايگاهي قرار داري و در اين سراي ظلماني مكلفي كه از اين وديعه نوراني محافظت كني. دوم آنكه در مسافت روز و شب خود، آنچنان رفت و آمد خود را هماهنگ كني كه به زهره محبوب ستم نكني تا او همچون فرشتهاي زيبا بتواند در عالم كثرت، راغبين مطهرش را در سحرگاهان به سوي ستارگان درخشنده وحدت جذب كند.
عالم لاهوت 153. اولیای الهی در دنیا همچون کوهسارانِ سرسبزی میباشند که چشمهساران آنها توسط ابرهای رحمت پروردگارشان، از عالم لاهوت بر دلهاي آنان میبارد. برای حیات ابدی، خاک وجودمان را با چشمهسارهاي اولیاي الهي گلستان کنیم.
عالم مُلك 232. انسان میتواند با یک نظر عمیق در عالم مُلک، پی به حقایق عالم ملکوت ببرد. 361. عالم مُلک بازار سود و زیان است. در این بازار کسانی بهره ملکوتی میبرند که سرلوحه عقلشان عشق باشد.
عالم ملكوت 232. انسان میتواند با یک نظر عمیق در عالم مُلک، پی به حقایق عالم ملکوت ببرد
عالم نباتي 193. چون سرآغاز خلقت از عالم نباتی میباشد، تورات در وادي مقدس از شجره طور نازل گرديد. * - موسی(ع) در وادی مقدس از شجرهء طور، شریعت الهی را برای ابلاغ به قومش دریافت نمود؛ چراکه حیات هر انسانی از ابتدای عالم نباتی آغاز میگردد.
عالم هستي 210. عالم هستی اگر به شکل ذرهای درآید و آن ذره به قدری کوچک شود که به تصور بیاید، باز هم هستی است. * - عالم هستی به منزله تابلوی زیبایی است که نقشآفرین آن، خود را در انسان نمودار ساخت و انسان در این تابلوی هستی، نقشآفرین جمله موجودات گردید و در رأس آنها، آشکارا مسجود ملائک گشت. * - عالم هستی به دو صورت خشک و تر میباشد که زنده و پاینده از کثرت به سوی وحدت در سیر است. * - عالم ملک همانند تابلوی زیبایی میباشد که نقش آفرین آن، آدم(ع) را توسط قابیل، نقش آفرین جمله موجودات گردانید.
* عامل ترس - شک، عامل ترس است.
عامل تقويت روح 46. حیات باطنی اولیای خدا به واسطه روح، و حیات ظاهری مخلوقات خدا توسط ریح است. عامل تقویت روح، کوثر و عامل تقویت ریح، آب میباشد.
عامل تقويت ريح 46. حیات باطنی اولیای خدا به واسطه روح، و حیات ظاهری مخلوقات خدا توسط ریح است. عامل تقویت روح، کوثر و عامل تقویت ریح، آب میباشد.
عامل توانمندي اراده 159. هر سلولی از سلولهای بدن میتواند عامل ضعف و توانمندی اراده انسان باشد. سلولها هر کدام بنا بر موقعیتی که دارند، میتوانند نیرو و قدرت یک انسان را داشته باشند. سلولها به تبعیت از سلولهای مغز که در ارتباط با سلولهای قلب میباشند، هرگاه سپاه خوف در انسان ایجاد ناامنی کند، به اتفاق سلولهای مغز از طریق تمرکز فکر میتوانند به کارهای خارقالعاده دست بزنند.
عامل حيات و توانمندي 139. اسپرمها نقش مهمترین عامل حیات و توانمندی را برای سلولهای بدن، به خصوص مغز و قلب دارند. هر انسان فانی با جذبه عشق و تمرکز فکر، مطمئناً به اتحاد سلولها نایل میشود و هرگاه در اثر خوف و ناامنی، ارادهای از او به وجود آيد و بخواهد از منافذ هر جسمی عبور کند، برای او سهل است؛ هر چند جسم همچون شیشهای قطور باشد، عبور از آن ممکن است.
عامل رشد انسان 1025. عامل رشد انسان، طهارت در عمل است؛ نه مهارت در علم.
عامل شكوفايي مرد 424. زن در مقابل مرد مانند آب در برابر خاك است. عامل شكوفايي مرد، زن ميباشد.
عامل شك 212. شرک، عامل شک، و شک، عامل کفر، و کفر، عامل قتل میباشد.
عامل ضعف اراده 159. هر سلولی از سلولهای بدن میتواند عامل ضعف و توانمندی اراده انسان باشد. سلولها هر کدام بنا بر موقعیتی که دارند، میتوانند نیرو و قدرت یک انسان را داشته باشند. سلولها به تبعیت از سلولهای مغز که در ارتباط با سلولهای قلب میباشند، هرگاه سپاه خوف در انسان ایجاد ناامنی کند، به اتفاق سلولهای مغز از طریق تمرکز فکر میتوانند به کارهای خارقالعاده دست بزنند.
عامل قتل 212. شرک، عامل شک، و شک، عامل کفر، و کفر، عامل قتل میباشد. 426. شرك عامل كفر، و كفر عامل قتل ميباشد.
عامل كفر 212. شرک، عامل شک، و شک، عامل کفر، و کفر، عامل قتل میباشد. 426. شرك عامل كفر، و كفر عامل قتل ميباشد.
عامل كمال 68. تضادها عامل کمال است؛ روز توسط شب، زندگی توسط مرگ، و شادی توسط غم به کمال میرسد.
عبادالرحمن 98. دنیا مکتب تعلیم و تربیت عباد الله، و محضر تفسير و تشخیص عباد الرحمن میباشد.
عبادالله 98. دنیا مکتب تعلیم و تربیت عباد الله، و محضر تفسير و تشخیص عباد الرحمن میباشد.
عبادت 393. «منّ و سلوی» و «مائده» دو طعام آسمانی است که اوّلي عبادت و دومي محبت میباشد. 568. همانطور كه دنيا از طريق دلبستگي و كوشش، ثمربخش ميشود، آخرت هم از طريق عشق و عبادت ثمربخش ميگردد. 870. عبادت بدون معرفت، چراغ بينور است و معرفت بدون عبادت، نور بيروح ميباشد. * - صبر و استقامت یوسف در برابر آتش سوزانندهء نفس زلیخا، آن چنان روح زلیخا را از ظلمت شهوت به روشنایی معنویت رهنمون ساخت که پس از ازدواج با یوسف شیرینترین لحظات زندگی برایش انس در محراب عبادت بود. * - در هنر نقاشی، تابلویی زیباست که هم جلوههای آسمان و هم جلوههای زمین درآن آشکار باشد؛ همچنین در اعمال دینی، عبادتی زیباست که هم حقایق غیب و هم حقایق شهود در آن آشکار باشد.
عبادتگاه 492. عابدي كه مدتي از عبادتگاه خود دور شود، مانند صاحبخانهاي است كه مدتي از خانه خود دور شود.
عبادتگاه مؤمنان 497. عبادتگاه مؤمنان همچون حمام است كه دوري از آن موجب آلودگي ميگردد.
عبدالرحمن 632. جبرائيل و اسرافيل با نامهاي عبدالله و عبدالرحمن راهنمايان جن و انس در مسير مُلك و ملكوت ميباشند.
عبدالله 632. جبرائيل و اسرافيل با نامهاي عبدالله و عبدالرحمن راهنمايان جن و انس در مسير مُلك و ملكوت ميباشند.
عبرت 878. كثرت، صفحات كتاب وحدت است كه در آن چيزي بدون حكمت و عبرت نميباشد.
تاریخ: پنجشنبه، 11 دي ماه، 1348
دسته: ع
بازدید: 1393
عبوسي 539. در آخر الزمان، آشكارترين علائم دجالها عبوسي و ظاهربيني آنان است. 811. لبخند دريچه نور، و عبوسي دريچه آتش ميباشد. 902. ديني كه بدون معرفت باشد و معرفتي كه بدون محبت باشد، سرانجامش عبوسي و غضب باشد.
عدالت 1214. حریت و شجاعت، نیازمند عدالت و سخاوت میباشد.
* عدم صداقت و طهارت - محرومیت از رویاهای معنوی، ناشی از عدم صداقت و طهارت میباشد.
عدم طهارت و اعتقاد 914. علت راه نيافتن به حقايق قرآن، عدم طهارت و اعتقاد ميباشد.
عذاب 230. دو گروه سزاوار عذاب میباشند: مؤمنی که مشرکی را دعا کند و مشرکی که مورد دعای مؤمنی قرار گیرد.
عذاب روح 1031. علم بیعمل، وبال جسم است و معرفت بیعمل، عذاب روح میباشد.
عرش 201. اگر زمین در برابر خورشید به کمال و جمال رسیده، سببش آب است و اگر انسان در برابر پروردگار به کمال و جمال برسد، سببش کوثر است و کوثر نهری است در زیر عرش که حقیقتش عشق میباشد. 483. عشق توسط زيبايي، و عرش توسط عشق به وجود ميآيد. 962. حقايق كوثر در عرش، و حقايق آب در باغ است. 1091. همانگونه كه در زير دريا موجودات ظريف وجود دارند، در زير عرش نيز مَهرويان لطيف وجود دارند. * - اولیای الهی با عرش پروردگار، کامل کنندهء عقلهایند، و با نسیم عرش، سالم کنندهء قلبهایند و با کوثر عرش، طاهر کنندهء وجههایند.
عرش الهي 326. عشق، حقیقت عظیمی است که هر کس بدان دست یابد، به جمال رحمانی، منور و به وجه رحيمی، مطهر و بر عرش الهی، مستقر میگردد.
عرش پروردگار 187. عرفان قلبی، نسیم طربناکی است در زیر عرش پروردگار که از نهر کوثر برمیخیزد.
عرش جبروت 1054. رحمان بر عرش جبروت استيلا يافت و در فرش ناسوت به امتحان پرداخت.
عرش رحماني 773. انساني كه وجودش بهشت الهي، قلبش عرش رحماني و ضميرش كوثر رحيمي است، همچون يتيمي تنها در گِل و لاي طبيعت ميباشد.
عرفات 1176. در عرفات از حسين(ع) نوری ظاهر گشت که در كربلا حقيقتش معلوم شد. 1235. عرفات، مكان معرفت و مشعر الحرام، جایگاه شعور ميباشد.
عرفان 555. عرفاني كه از طريق افكار به دست آيد، همانند عسلي است كه از طريق مردار به دست ميآيد. 558. عسلي كه به جاي شهد گل با گوشت مردار به دست آيد، همانند عرفاني است كه به جاي رياحين عشق، با مضامين علم به دست ميآيد. 730.علم وسيله ترسيم صورت، و عرفان وسيله ترسيم سيرت ميباشد. 785. خداوند در قوس نزولي براي عارفان، مشهود و براي عالمان، مستور ميباشد. 1164. مردم برای پوشش عورتهایشان به لباس و کفن، و برای پوشش گناهانشان به احكام و عرفان نیازمند میباشند. 1202. سلامت جسمي توسط آفتاب و مهتاب و سلامت روحي به واسطه احکام و عرفان میباشد. * - زن، مظهر عشق، عشق، آیینه عرفان، و عرفان، حقیقت کلمة اللّه است. * - عرفان قلبی که متجلی عشق است، نسیمی از نهر کوثر پروردگار در زیر ساق عرش میباشد. * - علت برتری ایمان مقداد نسبت به ایمان سلمان، فنای مقداد در علیبن ابیطالب میباشد. و علت برتری ایمان سلمان نسبت به ایمان ابوذر و عمار، عرفان سلمان به علیبن ابیطالب است. * - عرفان قلبی، نسیم طربناکی میباشد در زیر عرش پروردگار کریم که از نهر کوثر برمیخیزد.
عرفان قلبي 187. عرفان قلبی، نسیم طربناکی است در زیر عرش پروردگار که از نهر کوثر برمیخیزد. * - عرفان قلبی که متجلی عشق است، نسیمی از نهر کوثر پروردگار در زیر ساق عرش میباشد.
عروج 34. زن به منزله نور، و مرد به منزله روح میباشد. چنانچه نور حامل روح گردد، روح همچون فرشته قدسی عروج به سوی وجه بینهایت نماید. 234. نور رحمان از عالم انوار، عریان نازل میشود تا در عالم ارواح روح قدسی را همچون لباسی مقدس بر قامت خود انتخاب و بسان بُراقی تیزرو به سوی جمال بینهایت در عوالم لطافت عروج کند. 834. در سير صعودي كه به همراه مولاي كريمم داشتم، به امر او چهار درگاه مقدس را پاك كردم و سپس او به اتفاق صاحب ولايت مرا به آسمان چهارم عروج داد.
عروج پيامبر(ص) 859. عروج پيامبر(ص) از ابتدا تا ميان راه توسط روح الامين و تا انتها به واسطه روح القدس ميباشد.
عروج ملكوتي جمال 863. آسمانهاي هفتگانه، سير صعودي كمال و عروج ملكوتي جمال است براي راهيان سيماي رحيمي.
عروس زيبا 904. قرآن براي صابران سحر همچون عروس زيبايي است كه سيماي زيبندهاش را در موقعش شهود ميكنند.
عريان 234. نور رحمان از عالم انوار، عریان نازل میشود تا در عالم ارواح روح قدسی را همچون لباسی مقدس بر قامت خود انتخاب و بسان بُراقی تیزرو به سوی جمال بینهایت در عوالم لطافت عروج کند. 715. اگر در مقابل پروردگارت از حجابهاي دنيوي عريان گردي، يقين بدان كه حقايق اُخروي در مقابلت عيان گردد.
عزا 964. كثيري توسط روضه به عزا، و قليلي به واسطه جذبه به سماع ميافتند.
* عزت - عزت در قدرت است و قدرت در هیبت است و هیبت در نورانیت میباشد.
عزت ناپايدار 162. آثار نیکِ پایدار بهتر است از عزت ناپایدار، و عزت ناپایدار بهتر است از ذلت پایدار.
عزت و عظمت اسلام و ايمان 736. امام خميني(س) با عمري بلند و حكومتي كوتاه و با ارادهاي استوار توانست عزت و عظمت اسلام و ايمان را بر جهانيان به ظهور برساند.
عزت و عظمت انسان 1029. عزت و عظمت انسان، به واسطه صبر و استقامت در برابر شهوت و غضب است.
عزت و عظمت دنيا و آخرت 190. هر کس میخواهد به عزت و عظمت دنیا و آخرت برسد، باید در برابر رب همانند قمر در برابر شمس، به سجده عشق افتد تا همچون قمر مسجود کواکب گردد.
عزل 387. زن، خواهان محبت است، نه قدرت؛ همچنانکه بلقیس از قدرت عزل و به محبت جذب گردید.
عزیز مصر 180. روح ابراهیمی یوسف(ع) همچون شعلهای فروزان، فلز نیازمند زلیخا را در کاخ عزیز مصر به جواهری ارزشمند تبدیل ساخت.
عسل 546. همانگونه كه زنبور توسط شهد به عسل ميرسد، مؤمن هم به واسطه وجه به معرفت ميرسد. 547. براي اهل سيرت، معرفت و براي اهل صورت، عسل شفابخشترين داروي روح و جسم است. 548. اگر عسل براي انسان سالم، شيرين و شفابخش است، معرفت هم براي انسان عاشق، شيرين و شفابخش ميباشد. 555. عرفاني كه از طريق افكار به دست آيد، همانند عسلي است كه از طريق مردار به دست ميآيد. 558. عسلي كه به جاي شهد گل با گوشت مردار به دست آيد، همانند عرفاني است كه به جاي رياحين عشق، با مضامين علم به دست ميآيد. 971. همانطور كه عسل از شهد گل به دست ميآيد، روح نيز از وجه حور به دست ميآيد.
عسل هاي زنبوران 556. در آخر الزمان اكثريت معارف عارفان توسط افكار است؛ همچنانكه بيشترين عسلهاي زنبوران به واسطه مردار ميباشد. 557. در آخر الزمان خاصيت و شفابخشي معارف عارفان، همانند خاصيت و شفابخشي عسلهاي زنبوران ميباشد.
عسل هاي شفابخش 1108. همانگونه كه زنبورها عسلهاي شفابخش خود را از شهد گلها فراهم ميكنند، اولياي رحماني نيز معارف حياتبخش خود را از وجه مقربان فراهم ميكنند.
تاریخ: يكشنبه، 26 مرداد ماه، 1393
دسته: ع
بازدید: 763
عشق 1. چراغ رسالت، عقل، و چراغ ولایت، عشق میباشد. پیشوایان راه رسالت و ولايت انبیای الهي و اولیای رحماني ميباشند. 4. چنانچه عقل به کمال برسد، مولودی به نام عشق تولد مییابد و چون عشق به کمال نایل شود، عارف به حقیقت خود واصل گردد. 8. بهترین ریاضت برای رسیدن به کمال، صبر در مقابل عشق به معبود است. 10. عقل و عشق همچون آفتاب و مهتاب در جسم و روح نیازمندان است. 12. عقل، طلای سفیدی است که مردم ظاهربین را به خود جذب میکند و عشق، مغناطیس سیاهی میباشد که مردم باطنبین را به خود جذب میکند. 15. عقل، مقدمه عشق است. عشق، مقدمه فنا است. فنا، مقدمه بقا است و بقا، مقدمه رؤیت حقایق ميباشد. 19. چنانچه عقل و عشق همچون خاک و آب با هم آمیخته گردند، سبزهزاری بس زیبا همانند بهشت آشکار میگردد. 58. عشق، کیمیایی است که اگر حقیقتش آشکار گردد، مرگ را به نیستی کشانده و، همچون روحی پاینده برقرار میماند. 59. عشق، حقیقتی است آسمانی که توسط رؤیا یکهزارم آن، و در حال فنا یکصدم آن، و در حال بقا صد در صد آن نمایان میگردد. 60. عشق از عالم شهود تا عوالم غیب، مکانهای گوناگونی دارد که هر مکانی از آن همچون لایههای پیاز میباشد. 63. عشق همچون خورشید فروزنده و قمر تابندهای است که لطایف هستی را با تمام حقایقش به جزر و مد میکشاند. 64. چراغ عقل آدميان تنها توسط عشق روشن میگردد. 76. عشق، هدیه گرانبهایی است که خداوند رحمان به عنوان عیدی به مخلَصان درگاهش عنایت کرده. 77. عشق، ابر پُر باري است که اگر بر زمین نمیبارید، علم و معرفت در امور دنیا و آخرت به وجود نمیآمد. 79. هیچ ستمگری ستم کنندهتر از نفس، هیچ خدمتگری خدمت کنندهتر از عقل، و هیچ زینتگری زینت کنندهتر از عشق نمیباشد. 80. همانگونه که گُل به زیباییاش گُل میباشد، عشق هم به لذتش عشق میباشد. 95. عشق همانند قطرات بارانی است که اگر از آسمان عقل بر زمین نفس ببارد، بهشت نعیمش آشکار میگردد. 96. همانگونه که زمین برای رسیدن به کمال نیازمند آفتاب و آب است، انسان هم برای رسیدن به کمال نیازمند عقل و عشق میباشد. 97. عشق، برطرف کننده حجاب بین ناسوت و لاهوت، و خورشیدی است که نورش روشن کننده آسمان و زمین میباشد. 102. عشق، کیمیایی است حیاتآفرین که در حریم اولیای الهی یافت میشود. 121. عقل، مَرکب صحرا است. عشق، کشتی دریا است. فنا، بُراق اعلا است. 125. روح توسط عشق و ریح به واسطه آب آشکار ميگردد. کمال روح توسط حور و کمال ریح به واسطه نور است. 147. چهار چیز در عالم کثرت، نشانه وحدت است: خاک، آب، آتش و باد. خاک، پاک کننده مرغ؛ آب، پاک کننده مرغابی؛ آتش، پاک کننده پروانه؛ و باد پاك كننده گُل ميباشد. مرغ به منزله نفس، مرغابي به منزله عقل، پروانه به منزله عشق، و گُل به منزله وجه میباشد. 149. شیاطین جن و انس در چهار جهت جمادي، نباتي، حيواني و انساني به کمین نشستهاند. برای رهایی از دام آنها ناچار با عشق و فنا همچون ملائکه و روح، به جلال و جمال بینهایت الهی راه یابیم. 150. عشق واقعی، پی در پی همچون تنفس با دوام ميباشد. 163. هنگامی عاشق به معشوق عشق میورزد که معشوق نسبت به عاشق عشق ورزیده باشد. 164. همانگونه که زمین بعد از قرنها بهتدریج از خورشید دور میگردد، جسم آدمی هم بعد از سالها از روحش دور میشود. همانطور که زمین به واسطه نور و آب کمالش آشکار میشود، آدمی هم به واسطه عقل و عشق کمالش آشکار میگردد. کمال زمین از بین جمله موجودات، پیامبران و اولیا میباشند. کمال آدمی هم از بین جمله خواستهها، علوم الهی و معارف رحمانی میباشد. 172. مؤمن به سبب عقل به کمال، و به سبب عشق به جمال، و به سبب معرفت به وصال میرسد. 194. عشق، همچون طائر فردوس است که توسط شهوت از پرواز میافتد. 201. اگر زمین در برابر خورشید به کمال و جمال رسیده، سببش آب است و اگر انسان در برابر پروردگار به کمال و جمال برسد، سببش کوثر است و کوثر نهری است در زیر عرش که حقیقتش عشق میباشد. 208. دو چیز را از مردم باید پوشاند: زن و عشق. زن توسط لطافتش، عشق به واسطه معرفتش. 223. دین با علم و سواد به دست نمیآید؛ بلکه با عشق و جهاد حاصل میگردد. 249. عشق، بُراق آسمانی است به سوی بهشت. شهوت، الاغ زمینی است به سوی دوزخ. 251. همانگونه که لذات شهوات از عقل و علم نشأت میگیرد، لذات نعمات هم از عشق و معرفت صورت میپذیرد. 264. عشق یا بهشتی است یا دوزخی. منشأ عشق بهشتی، صورت و منشأ عشق دوزخی، عورت میباشد. 265. مرد و زن همچون خاک و آب تجلیگر جلال و جمال میباشند. خاك به منزله عقل، و آب به منزله عشق، روحبخش یکدیگرند. 277. غذاي خورشيد گاز و ثمرش نور، غذاي زمين آب و ثمرش گُل، غذاي انسان عشق و ثمرش معرفت ميباشد. 294. اولیای رحمانی را با عشق و ایمان میشود سنجید، نه با عقل و برهان. 296. عشق به قدري متعالی است که ثمره ظاهرياش، فرزند و محصول باطنياش، معرفت میباشد. 297. بهترین ارمغان اولیای رحمانی برای صابران، عشق است. 298. از احمقی است که در محضر اولیای الهی به جای عشق، عقل و به جای صبر، تعجیل و به جای سکوت، حرف باشد. 300. بركناري حجاب مُلک و ملکوت، عشق است. عشق، مغناطیسی است از طرف رحمان که بعد از قرنها مَهرويي همچون مریم مقدس(س) را به نزد خود میکشاند. 301. انسان، زمانی به کمال میرسد که همچون زمين نسبت به آب سه چهارم عقلش عشق باشد. 307. عقل بیعشق، زمینی است که ثمراتش جمادات است و عقل با عشق، زمینی است که ثمراتش گلستان میباشد. 326. عشق، حقیقت عظیمی است که هر کس بدان دست یابد، به جمال رحمانی، منور و به وجه رحيمی، مطهر و بر عرش الهی، مستقر میگردد. 334. کلید قفل درهای حقايق، عشق به جمال انسان کامل است. 335. ارزشمندترین چیز براي دنيا و آخرت، عشق است. 338. عشق، جرقه معرفت است برای راهیابی به جمال بینهایت. 339. توسط عشق، رویندگی و به واسطه علم، جویندگی میباشد. 340. خلوتي آسمان، برای عشق است و شلوغي زمين، براي عقل میباشد. 361. عالم مُلک بازار سود و زیان است. در این بازار کسانی بهره ملکوتی میبرند که سرلوحه عقلشان عشق باشد. 365. مرد در برابر زن، عقل است و زن در مقابل مرد، عشق میباشد. چنانچه عقل در برابر عشق استقامت ورزد، به وجه زیبنده مبدل میگردد. 366. خداوند عشق است و ثمر آشکارش عقل میباشد. 372. عشق، حقيقتي است که گرمازدگان دوزخ را توسط کوثر عرش به روح و ریاحین بهشت ميرساند. 378. هیچ هنری بالاتر از عشق نیست و هیچ عشقي بالاتر از پرستش نمیباشد. 396. عشق، آتش بیدودی است که شعله آن علم و نور آن معرفت و حقيقت آن وجه زيبا میباشد. 399. آدمی موجودی است که میداند از بدو تولد، عشق او را به سوی مادر که مهربانترین پرورش دهنده ملکی است، سوق میدهد و نیز باید بداند که عشق او را به سوی انسان کامل که مهربانترین پرورش دهنده ملکوتی میباشد، سوق میدهد. 403. عشق همچون طعام لذیذ و حیاتبخشی است که از روز ازل سفره آن در دلهای مخلوقات پهن گردیده است. 404. دل به واسطه عشق، مکان خلقت و مغز توسط عقل، جایگاه محافظت میباشد. 406. عقل و عشق، دو نیروی مقدسی است که هر کدام در وجود آدمیان جایگاه و مکان خاص خود را دارند؛ عقل همچون وزیری اندیشمند در مغز برای حفظ و حراست کشور وجود از بیگانگان، و عشق همانند سلطانی قدرتمند در دل برای حفظ و حراست ملکه در حرمسرای کاخ میباشد. 422. بهترين داروي شفابخش وسوسه، عشق است. 436. از دار الغرور شيطان تا دار السلام رحمان، يك گام از عقل تا عشق فاصله ميباشد. 447. به تجربه يافتم كه تصوير آدميت سببش عشق است. 454. از دنيا همان بس كه توسط عشق، از گلخن شغب به گلشن شعف راه يافتم. 483. عشق توسط زيبايي، و عرش توسط عشق به وجود ميآيد. 500. مردم به ظاهر عشق ميورزند و حال آنكه به باطن آتش ميافروزند. 522. نفس به سوي عورت، عقل به سوي صورت، و عشق به سوي سيرت ميرود. 523. عقل همانند اسب دونده و عشق بسان براق پرنده، جوينده و يابنده صورت و سيرت خود ميباشند. 540. عشق، آتشي است كه شعلهاش در صورت، و نورش در سيرت، و كمالش در صحبت آشكار ميگردد. 553. خاصيت معرفت بدون عشق، همانند خاصيت عسل بدون گل ميباشد. 561. كمال آدمي در عشق است و جمال آدمي در معرفت ميباشد. 568. همانطور كه دنيا از طريق دلبستگي و كوشش، ثمربخش ميشود، آخرت هم از طريق عشق و عبادت ثمربخش ميگردد. 572. طالب كمال توسط عقل، و طالب جمال توسط عشق به سامان ميرسد. 591. در آخر الزمان هيچ راه نجاتي براي آدميان آسانتر از عشق و دشوارتر از عقل نميباشد. 607. همانگونه كه نور پديد آورنده آب، و آب پديد آورنده خلايق است، عشق پديد آورنده روح، و روح پديد آورنده حقايق ميباشد. 613. عشق نسيم بهاري، عقل باد تابستاني و نفس طوفان پاييزي ميباشد. 623. جن از آتش، انس از گِل، مَلك از نور، و روح از عشق ميباشد. 624. باد بر فراز آب، روح بر فراز عشق، و نور بر فراز روح ميباشد. 652. عقل، چراغ جويندگي و عشق، نور پايندگي ميباشد. 659. همانگونه كه شيشهگران سنگريزهها را توسط آتش به بلوري شفاف در ميآورند، اولياي رحماني هم سالكان را توسط عشق به فرشتگاني مطهر مبدل ميكنند. 662. بينايي جسم توسط عقل، و بينايي روح به واسطه عشق امكانپذير ميباشد. 686. آدميان چهار گروهاند؛ دو گروه فرشتگان و روحانياناند و دو گروه جنيان و انسيان ميباشند. غذاي فرشتگان و روحانيان توسط عشق، و خوراك جنيان و انسيان به واسطه نفس فراهم ميگردد. 691. از براي راهيان جمال بينهايت، گذرگاهي است به نام «فنا» كه ميبايد با دو نور الهيت و رحمانيت از وجه درخشنده رحيميت توسط عشق عبور كرد. 714. عشق براي عاشق، حقيقتي است كه ناممكن را ممكن، و ممكن را ناممكن ميسازد. 719. حقيقت، راهي است طولاني و فراز و نشيبي است دشوار كه جز با مركب صبر در برابر عشق، آسان نگردد. 725. توسط عشق، چشمها و دلها از سمت صورت به طرف سيرت ميرود. 763. عارف به توسط عشق، نفس خود را به فنا ميرساند؛ عالِم به توسط عقل، جسم او را به فنا ميرساند. 793. شُكر رأس معرفت، معرفت رأس عشق، عشق رأس ايمان، و ايمان رأس تسليم ميباشد. 803. عشق را لمس كردم و بر صفحات تاريخ رقم زدم و از آن جز سيماي زيبنده نيافتم. 815. خدا هم ظاهر است هم باطن. ظاهرش به واسطه عشق و باطنش توسط فنا نمايان ميگردد. 816. جمال زيبنده رب توسط عشق رؤيت ميشود. 828. ثمره درختان توسط نور و آب، و كمال آدميان به واسطه عقل و عشق ميباشد. 876. كلمات عارفانه اولياي الهي توسط عشق تعبير و تفسير ميشود. 879. زن، مظهر عشق است. عشق، آيينه معرفت و معرفت، صراط پسنديده رحيميت ميباشد. 905. قرآن، جمالش توسط عشق و جلالش توسط عقل براي ابرار و الباب نمايان ميگردد. 950. همانگونه كه زيبايي زنان در برابر حيوانات ايجاد عشق نميكند، زيبايي اوليا نيز در مقابل آدميان ايجاد محبت نمينمايد. 961. خلقت آسمانها و زمين توسط عشق، و خلقت عشق به واسطه عقل ميباشد. 984. سلامت جسم توسط عقل، و سلامت روح به واسطه عشق است. 1018. ظاهر انسان از خاک و خاک از آتش است. باطن انسان از روح و روح از عشق میباشد. 1019. دهان جسم توسط عقل برای طعام حلال، و دهان روح توسط عشق براي طعام پاك است. 1028. اراده به واسطه اعتقاد، و اعتقاد توسط شناخت، و شناخت از طریق عشق حاصل میگردد. 1033. قرآن، ظاهرش عقل، باطنش عشق و سِرّش وجه میباشد. 1040. عشق براي صورت میجوشد، نفس براي عورت میخروشد. 1064. معارف از طريق عشق در مرآت دل به ظهور ميرسد. 1072. علم، همانند نفت خام است كه از طريق عشق، معرفتش به دست ميآيد. 1074. صراط مستقيم توسط عقل، و صراط حميد توسط عشق نمايان ميگردد. 1076. جبر و اختيار، دو حقيقتي است كه ثمراتش توسط عشق و عقل ظاهر ميگردد. 1093. آدم(ع) و حوا(س) همچون عقل و عشق ميباشند. 1122. عشق توسط چراغ عقل در خانه دل به جستجوي حور ميباشد. 1124. مرز بين غيب و شهود، فنا است كه توسط عشق گشوده ميشود. 1127. عشق، آتشي است كه توسط شعله به نور و توسط نور به روح و از طريق روح به وجه ميرسد. 1154. کسی به غیب مؤمن است که توسط عقل به حق و به واسطه عشق به وجه رسیده باشد. 1217. برای رسیدن به وجه جمیل سه مرحله است: در زمین با عقل، در دریا با عشق و در آسمان با فنا. 1221. ارزش عقل در عشق، ارزش عشق در معرفت و ارزش معرفت در رؤیت جمال جمیل معبود میباشد. 1226. سخنی که از عقل نشأت میگیرد، مربوط به مغز است و سخنی که از عشق نشأت میگیرد، مربوط به قلب میباشد. * - آبادانی دنیا به واسطهء عشقی میباشد که از صورت، نشأت گرفته و آبادانی آخرت هم به واسطهء عشقی میباشد که از سیرت، نشأت گرفته. * - آن کس که گِل چسبندهء وجودش به آتش عشق پخته گرداند، به زیور دنیا جذب نگردد. * - اگر زمین در منظومه شمسی به کمال خود راه یافته، علتش آن است که در مقابل خورشید به جایگاهی نایل شده که سه چهارم وجودش را آب فرا گرفته است. آدمیان هم در پرستش پروردگارشان باید مانند پیامبران و اولیای الهی سه چهارم وجودشان عشق باشد. * - اگر منشأ عقل، عشق نباشد، نفس است و جلوههای نفس در مقابل ابرار، فجّارند. * - دین، عشق است و عشق، در وحدت است نه در کثرت؛ در لذت است نه در شهوت. عشق برای خاک، آب، باد، آتش، و نور است. عشق و عشق بازی برای دریاها و امواج است، برای پاکان و پاک کنندگان است، برای آسمانیان و ملکوتیان و جبروتیان است،برای فرشتگان و روحانیان و فردوسیان است. * - مردم یا از بهشتیاناند و یا از دوزخیان. اگر از بهشتیاناند، فرشتگان و ارواحاند، و اگر از دوزخیاناند، جنیان و انسیاناند. نشان بهشتیان و دوزخیان در لحن کلامشان هویداست. لحن بهشتیان از نور است و لحن دوزخیان از شعله. نور، جوهرهء عشق است و شعله، جوهرهء شهوت. * - ناخدایان سفینههای ولایت به اتفاق ملوانان ابرارشان در سواحل دریای عشق و فنا لنگر انداختهاند تا در این وادی خاکدان، ملتمسانه به جستجوی رهروان کوی معنا از بین مردمان باشند؛ سفینههایی که با دم مسیحایی به حرکت در میآیند و برای رسیدن به سر منزل جمال بینهایت رهسپار میگردند. * - اسپرمها نقش مهمترین عامل حیات و توانمندی را برای سلولهای بدن بالاخص سلولهای مغز و قلب دارند. هر انسان فانی از تعلقات با جذبهء عشق و تمرکز فکر به معبود، چنانچه از قتل و غارت اسپرمها به واسطهء شهوت رانی دست بر دارد، مطمئناً به اتحاد سلولها نایل میشود و هرگاه در اثر خوف و ناامنی خارجی، ارادهای از او سر بزند و بخواهد از منافذ هر جسمی عبور کند، برای او سهل است؛ چون هر سلولی در خودش اجزایی دارد که هر چند جسم همچون شیشهای قطور، متراکم باشد، عبور از آن غیر ممکن نیست. * - روح در انسان به واسطهء عشق پدیدار گشته؛ همچنان که ریح در زمین به واسطهء آب آشکار میگردد. حرکت و کمال روح در انسان به موجب عشق به حور است و حرکتسازندهء ریح که از آب نشات گرفته، به موجب تجلی نور است. چنانچه روح در وجود انسان به جنبش و جریان افتد، از طریق جذبات عشق، معارف و حقایق آن آشکار میشود و همچنین اگر ریح در زمین به جنبش و جریان افتد، از طریق قطرات آب، نباتات و جنبندگان آن آشکار گردد. * - انسان بیاراده به منزلهء مردهء متحرک است. حیات و توانمندی انسان به واسطهء سلولهای زنده میباشد. حیات معنوی و هوشیاری سلولها با انرژی جذبهء عشق در معبود حاصل میگردد. هرگاه، هجوم لشکر خوف در انسان ایجاد ناامنی کند، سلولها با وحدت و اتحادی که از طریق عشق به معبود دارند، با تمرکز فکر آدمی دست به کارهای خارقالعاده میزنند.
تاریخ: يكشنبه، 26 مرداد ماه، 1393
دسته: ع
بازدید: 573
* - چنانچه مومنان با متّهء نیاز زمین وجودشان را حفاری کنند، کوثر عشق بر آن سرزمین جاری میگردد. * - جوهرهء فطرت هر انسانی در وجودش پنهان شده. با تسلیم به آتش عشق اولیای الهی، همچون شمش طلا عیان شده و با دستان کیمیاگرشان همانند جواهری زیبا پرداخته شده، و در محضر لیلی به عنوان مجنون، هدیه شده. * - چنانچه در دو چیز اگر توکل باشد، انسان به کمال خواهد رسید: فقر و فلاکت در بلند مدت، عشق و ترس در کوتاه مدت. * - نتیجه قطرات باران احدیت به سرزمینهای واحدیت، ثمراتی است که مطلوب جلوههای واحدیت میباشند. ارزندهترین ثمرات سرزمینهای واحدیت، گلهای زیبایی است که عطر دل انگیزشان یعنی عشق، مورد آرزوی اولیای الهی، این بهترین جلوههای هستی، میباشد. * - محکمات قرآن توسط عقل الهی درک میشود و متشابهات قرآن توسط عشق رحمانی به ظهور میرسد. * - لمس کردن عاشق، معشوق را در مرآت دل، آن چنان عاشق را از عشق مجازی متنفر می نماید که در دنیا همه را همچون خواهر و برادر، محرم خود میداند. * - گازهای متعفن نفس را با جرقهء عشق به اولیای الهی شعلهور کنیم تا همچون شمس فروزان، سرزمین تاریک و مردهء دلهایمان را به روح و ریاحین الهی منوّر و معطر نماییم. * - قصه یوسف برای صاحبان عقل مذموم است، برای صاحبان عشق مطلوب است و برای صاحبان فنا مقبول است. * - کوثر، عشق است و عشق در جمال فاطمه(س)، و جلوهء جمال فاطمه در سدرةالمنتهی، علی ابن ابی طالب(ع) میباشد. هر مؤمنی که کوثر ندارد، عشق ندارد و هر مؤمنی که عشق ندارد، جمالی در بین مهرویان علی ابن ابی طالب(ع) ندارد. * - عقل و عشق نسبت به یکدیگر همچون جسم و روح نیازمند تقویت میباشند. تقویت عقل توسط عشق و تقویت عشق تو توسط عقل است. عقل ملکی به واسطهء عشق ملکی، و عشق ملکی به واسطهء عقل ملکی رشد میکند، و همین طور است عقل ملکوتی و عشق ملکوتی. * - قرآن، معشوقه عاشق است. چنانچه عاشق نزد معشوقه قرار گیرد، معشوقه نقاب از چهره کنار زند و عاشق را محو جمال خود کند و عقل او را در آتش عشق خود مطهر گرداند و کلید ابواب باطنش را در قلب عاشق به امانت سپارد. * - عقل اگر در راه حق کامل شود، بر وجوه جلوهها عالم شود؛ از تمام جلوههای خوب و بد، به وجوه اولیا عاشق شود و در وجوه اولیای حق چنان غرقه گردد که از فنا عارف شود. * - عشق، تجلیبخش روح است در عاشق. عشق عاشق به معشوق، نیازمندی روح است در عاشق. عشق معشوق به عاشق القا کنندهء روح است در عاشق. * - عشق یا نفسانی است یا الهی. همانگونه که انسان در عشقهای نفسانی کاملاً به جسم جمادیاش آگاه است، در عشقهای الهی نیز باید کاملاً به جسم روحانیاش آشنا باشد. *- دین با الفاظ حاصل نمیگردد، بلکه دین از دل و دل از عشق و عشق از حق نشات میگیرد. * - دین، عشق است و عشق، در وحدت است نه در کثرت؛ در لذت است نه در شهوت. عشق برای خاک، آب، باد، آتش، و نور است. عشق و عشق بازی برای دریاها و امواج است، برای پاکان و پاک کنندگان است، برای آسمانیان و ملکوتیان و جبروتیان است، برای فرشتگان و روحانیان و فردوسیان است. * - دشواری فنا با آسانی عشق میسر شود، آسانی عشق با رهایی عقل فراهم شود و رهایی عقل با تمرکز فکر آسان شود. * - خوراک دل، خوراک روح است و خوراک شکم، خوراک جسم میباشد. در بین خوراکهای دل، عشق الهی تقویت کنندهء عقل است و در بین خوراکهای شکم، عشق مجازی تقویت کننده نفس میباشد. * - زلیخا به واسطهء عشق و دلدادگی به یوسف سالها با چشمان پر از اشک همچون فقیری دل شکسته در انتظار یوسف به سر میبرد. * - زنان مظاهر عشق و محبت برای مرداناند. در نگهداری آنان به جز ابراز عشق و محبت راهی نیست. * - با تمرکز فکر و شدت عشق و یا غضب میتوان بر دوستان و دشمنان مودت خیر و عداوت شر ورزید. * - زن، اکسیر جمال عشق است در مرد. مرد، اکسیر جلال مهر است در زن. زن، عطر مطهر است برای مرد. مرد، گل معطر است برای زن. * - چنانچه انسان همچون بلور، شفاف گردد، نظیر ملائکه و روح به سختی رویت میشود و چنانچه مانند سفال، تیره گردد، بسان جن و انس به آسانی رویت میشود. در آتش عشق اولیا همچون بلور، شفاف گردیم تا از اغیار غایب شویم. * - کاروان رسولان الهی و اولیای رحمانی، پیروان راستین خود را در حریم رسالت و ولایت خویش قرار میدهند تا با محمل عشق به سر منزل جمال برسند و با سفینهء حسنین به وجه بی نهایت رحیمیت نایل شوند. * - آبادانی دنیا به واسطهء عشقی میباشد که از صورت، نشأت گرفته و آبادانی آخرت هم به واسطهء عشقی میباشد که از سیرت، نشأت گرفته. * - مومنان را عشق بر دو گونه است: عشق به آفتاب رسالت و عشق به مهتاب ولایت؛ همچنان که عقل بر دو گونه است. کمال عقل در آفتاب رسالت و جمال عقل در مهتاب ولایت میباشد. به این ترتیب، میتوان از طریق شریعت و معرفت به جلال الهی و جمال رحمانی نایل گردید.
عشق الهي 574. فرق بين عشق مجازي به همسر خود و عشق الهي به وليّ خود، آن است كه عشق مجازي به فرزند، و عشق الهي به معرفت منتهي ميگردد. 795. زينت دنيا با عشق مجازي، و زينت آخرت با عشق الهي محقق ميگردد. 819. عشق الهي، سيرت زيبايي است كه توسط عشق مجازي، صورت ظاهر آن آشكار ميگردد.
عشق بهشتي 264. عشق یا بهشتی است یا دوزخی. منشأ عشق بهشتی، صورت و منشأ عشق دوزخی، عورت میباشد.
عشق دوزخي 264.عشق یا بهشتی است یا دوزخی. منشأ عشق بهشتی، صورت و منشأ عشق دوزخی، عورت میباشد.
عشق رحماني 178. محکمات قرآن توسط عقل الهی و متشابهات قرآن توسط عشق رحمانی به درك و ظهور میرسد. 198. سلامت نفس در عقل الهی و سلامت روح در عشق رحمانی میباشد.
عشق مجازي 574. فرق بين عشق مجازي به همسر خود و عشق الهي به وليّ خود، آن است كه عشق مجازي به فرزند، و عشق الهي به معرفت منتهي ميگردد. 795. زينت دنيا با عشق مجازي، و زينت آخرت با عشق الهي محقق ميگردد. 819. عشق الهي، سيرت زيبايي است كه توسط عشق مجازي، صورت ظاهر آن آشكار ميگردد.
عشق مجازي و الهي 783. نفس و عقل، دو چراغ مُلك و ملكوت است كه توسط عشق مجازي و الهي، دنيا و آخرت را منور ميگردانند.
عشق واقعي 169. عشق واقعی همچون تنفس، دائمی است که حیاتبخش نور و سخنآفرین روح در جسم میباشد.
عشق ورزي 255. اکثریت مردها توسط عشقورزی به زنها، بیراهه را بر راه راست ترجیح میدهند. * - کاخ دیکتاتوری فرعون، موسای کلیم را درس عدالت آموخت. کاخ شهوت پرستی عزیز مصر، یوسف صدیق را درس معرفت آموخت. از عشقورزی زن فرعون موسای کلیم عالم شد. از عشقورزی زن عزیز، یوسف صدیق عارف شد.
عشق هاي نفساني و رحماني 1092. رؤیاهاي زشت و زيباي مُلكي و ملكوتي توسط عشقهاي نفساني و رحماني رؤيت ميشود. 1219. عشقهای نفسانی و رحمانی چراغهایی هستند که روشن کننده مُلك و ملكوت میباشند.
عصاي برهان 75. کمال عقل با عصای برهان، و کمال عشق با جمال قرآن ميسر میباشد. 947. سعادتمند كسي است كه دست از عصاي بُرهان كشيده، همچون بُراقي تيزرو توسط خضر طريقش رهسپار جمال رحيميت ميباشد.
عصر حاضر 759. امام خميني(س) حقيقتِ هميشه پايندهاي است كه در عصر حاضر از ميان گردبادي عظيم همچون نوري مقدس به ظهور رسيد.
عصر حيرت 45. جويندگان امام زمان(ع) در عصر حيرت، بر كشتي نجات شيعيان بايد قرار گيرند.
عضو 445. غني و فقير همچون جسم و روح، دو عضو يك پيكرند كه توسط نفس و عقل هدايتگر يكديگرند.
عطا 78. لذت عشق به عطا، و لذت عقل به متاع میباشد.
عطر 490. انسان كامل بسان گل زيبايي است كه در وقت چيدن، عطرش براي ابرار و گلبرگش براي الباب ميباشد. 506. اولياي الهي همانند گلهاي زيبايي هستند كه در پايان، ملائكه آسمان را توسط عطرشان، و مؤمنين زمين را به واسطه گلابشان به اشتياق ميكشند. *- فاطمه برای علی به منزلهء گل سفید یاس، و علی برای فاطمه همچون گل سرخ محمدی میباشد که عطر گل سفیدش حسن(ع) و عطر گل سرخش حسین(ع) است.
عطر حقايق 487. دنيا همچون غنچه گلي است بر بوته خار كه عطر حقايقش براي سالكان اليالله در ابتدا پنهان و در انتها پيدا ميگردد.
عطر خوشبو 154. دنیا سبزهزاری است که گلهای آن سيماي جوانان میباشد. در این سبزهزار، سيماي خوشبوی جوانی را به دست گلابگیران الهی تسلیم کنیم تا در زمان پیری همچون عطر خوشبو، معطر باشيم. 507. آدميان گلهايي هستند كه در آخر، خوبهايشان همچون عطري خوشبو در آسمان با روح و ملائكه ، و بدهايشان همانند گلبرگي متعفن در زمين با جن و انس ميباشند.
عِقاب 620. ارواح آدميان در قيامت توسط عِقاب و ثواب در دلهاي ظلماني و نوراني استقرار مييابند.
عقرب 358. همانگونه که انسان بيتوجه به عقرب حیات ظاهرش به خطر میافتد، مرد بيتوجه به زن هم حیات باطنش به خطر میافتد.
عقل 1. چراغ رسالت، عقل، و چراغ ولایت، عشق میباشد. پیشوایان راه رسالت و ولايت انبیای الهي و اولیای رحماني ميباشند. 4. چنانچه عقل به کمال برسد، مولودی به نام عشق تولد مییابد و چون عشق به کمال نایل شود، عارف به حقیقت خود واصل گردد. 10. عقل و عشق همچون آفتاب و مهتاب در جسم و روح نیازمندان است. |
![]()
ـ تعصب و حساسیتِ دو کس از نادانی است: مریضی که نیازمند طبیب حاذق باشد و معصيتکاری که نیازمند ولیّ كامل باشد. (استاد يعقوب قمري شريف آبادي) ![]()
پایگاه اطلاع رسانی فروغ مهتاب، ارائه کننده آثار علمی و معنوی استاد یعقوب قمری شریف آبادی
![]() ![]() |